ساده ترین راه حل مشکلات
بشر در زندگی روزمره خود ممکن است همواره با مشکلات زیادی رو برو باشد. بنابراین به دنبال راه حلی است که بتواند به خوبی با مشکلات رو به رو شود و با آن ها دست و پنجه نرم کند و سربلند بیرون آید.
یک کوهنورد ماهر براى رسیدن به قله کوه مراحل سختى را مىگذراند یا یک شناگر موج هاى متعددى را پشت سر مى گذراند و به هدف خویش دست پیدا مى کند، انسان ها نیز در مواجهه با مشکلات و مصائب هستند و بعضى با فائق آمدن بر مشکلات پیروز مىشوند و بعضى نیز در مقابل آن ها سر تسلیم فرود مىآورند. اما چگونه می توان در مقابل مشکلات همچون کوه بود؟ صبور و مقاوم؟
برای مبارزه و مقابله با مشکلات اولین و ساده ترین کار ممکن شناخت مشکلات است تا بتوان راه های غلبه بر آن ها را پیدا کرد. شناخت مشکلات، نخستین مرحله برخورد است.
بعضی مصیبت ها، مصیبت هایى هستند که لازمه طبیعت و فطرت انسانى است، مانند مرگ و بعضی مشکلاتى است که خدا براى توانا ساختن انسان قرار داده است. بعضى از این مشکلات انسان را از نظر جسمانى محکم مى سازد و بعضى ها از نظر معنوى. امام على علیه السلام در نامه معروف خودش به عثمان بنحنیف مىفرماید: «آگاه باشید درختان بیابانى، چوب شان سخت تر و درختان کناره جویبار پوست شان نازک تر است. درختان بیابانى که با باران سیراب مى شوند، آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است».(1) در سخن دیگری از مشکلاتی سخن به میان می آورد که آدمی را از نظر معنوی مستحکم می کند:«خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه مى کند و اقسام کوشش ها و مجاهدت ها را پیش پاى آن ها مى گذارد، تکالیفى گوناگون برخلاف طبع آسایش طلب آن ها بر آن ها مقرر مى دارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوس شان به عبودیت خدا رام گردد و این وسیله اى است براى اینکه درهاى فضل و رحمت پروردگار به روى آن ها گشوده شود» .(2)
مواجهه شدن با مشکلات و شداید هم شامل حال افراد می شود و هم اجتماع: «خدا هرگز استخوان شکسته ملتى را بازسازى نفرمود، مگر پس از آزمایش ها و تحمل مشکلات»(3) «روزى انسان ها را اندازهگیرى و مقدر فرمود. گاهى کم و زمانى زیاد و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگى روزى یا وسعت آن بیازماید و با شکر و صبر، غنى و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزى گسترده را با فقر و بیچارگى درآمیخت و تندرستى را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادى و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگى را مشخص کرد، آن را گاهى طولانى و زمانى کوتاه قرار داد و مقدّم یا مؤخر داشت».(4)
اما چرا خدا بندگانش را مورد امتحان و آزمایش قرار می دهد؟ مگر نه اینکه به جزئیات احوال بندگانش هم آگاه است؟ ... امتحان اگر فقط به معنى به کار بردن میزان و مقیاس براى کشف مجهولى باشد، البته درباره خداوند صحیح نیست. امتحان معنى دیگر هم دارد و آن از قوّه به فعل آوردن و تکمیل است. خداوند که به وسیله بلایا و شداید امتحان مى کند، به معنى این است که به وسیله این ها هر کسى را به کمالى که لایق آن است، مى رساند.
مشکلات هم از نظر مادى و هم از نظر معنوى براى انسانها مفید هستند. از نظر معنوى، انسان به سوى خدا متوجه و گناهانش کم مى شود و زمینه ای براى توبه و استغفار مى یابد. امام علیه السلام در این باره مى فرماید: « هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگتر باشد، ثواب و پاداش نیز بزرگتر خواهد بود».(6) مشکلات و مصیبت ها، زمینه ساز رشد و پاک شدن و تعالى یافتن هستند و کسانى که با مشکلات در مى افتند و جهاد و مبارزه مى کنند و از آن ها عبرت مى گیرند، سود مى برند؛ ولى کسانى که عبرت نمى گیرند و مبارزه نمى کنند، رشد نمى یابند و پاک نمى شوند. بعضى ها نیز مشکلات کوچک را خیلى بزرگ مى شمارند و در مقابل آن خود را مى بازند و توان تصمیمگیرى را از دست مى دهند و به مشکلات بزرگ تر گرفتار مى گردند. <کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد، خدا او را به مصیبت هاى بزرگ مبتلا خواهد کرد>.(7)
پی نوشت:
1. نهجالبلاغه، نامه 45.
2. همان، خطبه192.
3. همان، خطبه88.
4. همان، خطبه91.
5. مطهرى، مرتضى، بیست گفتار، ص148.
6. نهجالبلاغه، خطبه143.
7. همان، خطبه188.