««کنگاور نیوز»»
کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقت««کنگاور نیوز»»
کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقتچرا این وبلاگ بروز نمی شود
چرا این وبلاگ بروز نمی شود
سخنی گلایه آمیزناک با نازک دلان روزگار ،بزرگان امروز این دیار و صاحبان ملک ومنصب دیار آناهیتا
کنگاور خبر:
البته واضح و مبرهن است که وبلاگها خبرگزاری دولت یا مسئولین شهرستان نیستند که بخواهند تنها به انعکاس فعالیتها و زحمات بی شائبه آنان بپردازند. همچنین واضحتر و مبرهنتر است اصولا چون وبلاگ تحلیلی خبری یعنی زبان مردم برای انعکاس برخی واقعیات و انتقادها به مسئولین و صد البته غیر مسئولین! که گاه از شنیدن حرفهای تلخ رودرو اعراض دارند ، لذا وظیفه ماست با زبان بی زبانی جسته و گریخته تذکراتی من باب از این گوش بشنو از آن گوش در برو خدمت این بزرگواران هدر بدهیم شاید از صد هزار یکی را القصه ناخودآگاه به گوش جان بخرند و صد البته تر آن یکی را هم عمل نکنند. این روزها جسته تر گریخته تر خبرهای نامیمونی واصل می شود از دلخوری و اندوهناک شدن اکثریت مسئولین محترم از دو کلمه حرف حسابی که گاه از لای این همه انعکاس خبر و تمجید در می رود و به نوعی نیشتری به پوست از گل نازکتر این عزیزان وارد می کند که بیا و ببین این همه مصیبت را. القصه کلامی جدای از شوخی به این عزیزان کنترلچی می دهیم که قدر خانه نشین منتقد را بدانید و برحذر باشید از کافه گرد معترض. گرفتن شور و نشاط از وبلاگ نویسانی که کمی تا قسمتی منتقدند خطری است که ممکن است زبان ملایم آنان را به شبکه های تند اجتماعی گرایش دهد. که یافتن پراکسی و اقسام فیلتر شکن این روزها به اندازه یک کلیک است و چه بسیار فرشهای قرمز که مشتاق جذب این جماعتند. با گذاری به حال و وضع این روزهای اکثر و بلاگها در میابی که چقدر از ترس و دلهره محتاط شده و تمایل به تعریف و بی خیالی و انفعال در آنها مشاهده می شود. یکیش همین خودمان که تا لام از کام یا کام از لام باز می کنیم صد جور تهدید و تذکر روانه آستانمان به گوشه و کنایه می شود. دیگری همان "کنگاور نیوز "است که این روزها بیشتر نقش پزشک خانواده یا روانشناس اجتماعی را بازی می کند و خبری از زبان تند قبلیش نیست . یک نمونه دیگر "کنگاور امروز" است که ظاهرا دیگر جرات بروز شدن ندارد. ما هم این سطور را صد البته با ترس و لرز می نگاریم که بدهند تلفن خانه مان را با پلیس فتا و او بدهد به دستگاه قضا و بفرستندمان به دیار فنا ،ناگزیر. بعید نیست چسبی بزنیم به دهان این "وبلاگ لامصب" که خفه شو تا سر سبزمان را برباد نداده ای. می گفتیم ...جز مبحث انتخابات که گاه گداری تنور وبلاگنویسانش سوسویی می زند لالمانی را می توانی در بروز شدنهایمان بیابی . چه می کند این نان بخور نمیر.خوب سخن این است که اگر از ما فقط تحسین و تمجید می خواهید، ما نیستیم . اگر گمان نموده اند عزیزان که ما خبرگزاری رسمی یا پورتال فلان مقامیم که البته این هم نیست . و اگر قرار براین است ترس از فیلتر شدن و دشمن شمردن ما هر لحظه چاشنی پیغام پسغامها باشد چاره ای نمی ماند جز یا لالمانی یا برای آنها که خوره دارند توسل به درگاهی دیگر . که صد البته دودش به چشم خودمان خواهد رفت در وهله نخست . پس ،منطقی بیاندیشیم و منطقی رفتار کنیم . هر کلام انتقاد آمیز را امنیتی نکنیم و با هر سوالی آه و واویلا راه نیندازیم که این جماعت وبلاگ نویس باعث تشنجند و قرار و تمرکز را از ما گرفته اند و هر بار جلسه ای و نقشه ای و تهدیدی .ما در بارگاه الهی و در برابر مردم احساس مسئولیتی داشته ایم که پای در این مسیر گذاشته ایم و بعید است به آسانی بی خیال سعادت و فردای جامعه و فرزندانمان شویم. اینجا نباشد جای دیگر.این تمام کلام ما نبود ولی به همین مختصر قناعت می کنیم که در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
