۱۰ نکته ایی که باید در مورد “امام موسی صدر” بدانیم
• یکی از مشکلات جامعهی ما این است که شخصیتها را آنگونه که دوست داریم ترسیم میکنیم نه آنگونه که هستند! انگشت اشارهی ما همیشه به سمت بخشی از یک شخصیت است که با افکار و سلیقهی ما جور در میآید و هرگز نخواستهایم یک شخصیت را تمام و آنگونه که هست ببینیم، بجای اینکه یک شخصیت الگو باشد تا شبیه آن بشویم، همیشه خواستهایم از بخشی از یک شخصیت برای اثبات و توجیه خودمان بهره ببریم. و متاسفانه این اخلاقمان در مورد شخصیتهایی که به دلیلی از بین ما رفتهاند به اوج خود میرسد، چرا که کمی بیشتر از خیلی زنده کُش ِ مُرده پرست هستیم.
•
نحوهی برخوردمان با افکار شهید بهشتی و استاد مطهری و دکتر شریعتی مصداق
بارز بروز این تفکر ماست و امام موسای صدر قربانی مظلوم این نوع اخلاق
زشتمان.
عده ایی فرصت طلب که کمترین قرابت فکری با امام موسی صدر را دارند به
بهانهی برخی حرفهای خاله زنکی که مثلاً امام موسی صدر با امام خمینی
اختلاف داشته و او دارای تسامح بیشتری بوده، شخصیت این بزرگوار را در مقابل
انقلاب و امام راحل عَلم میکنند و عده ایی ساده لوح رفاه طلب
باورشان شده این حرفها و امام موسی صدر را سالهاست بایکوت کرده اند. دریغ
از یک مستند قوی در مورد این بزرگمرد و دریغ از یک فیلم یا سریال معمولی.
امـــا امام موسی صدر و ماادراک ما امام موسی صدر …
۱) در روز ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ فرزندی از خاندان عظیم الشان صدر که سابقهایی ۹۰۰ ساله در فقاهت داشتند متولد شد.
۲) اولین آشنایی ایشان با امام خمینی مربوط به حدود سال ۱۳۱۷ و در منزل پدر امام صدر میشود . زمانی
که امام صدر یک نوجوان مدرسهای ده ساله بود و امام خمینی یک مدرس فاضل
حدود ۳۵ ساله. امام صدر آن زمان «آقا موسی» خوانده میشد و امام خمینی «حاج
آقا روحالله». مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مجدد حوزه علمیه قم تازه
دار فانی را وداع گفته بود و مرحوم سید صدرالدین صدر، به عنوان وصی و
جانشین ایشان ریاست حوزه را بر عهده گرفته بود و طبیعتا
فضلایی همچون “آقا روح الله” رفت و آمد زیادی به این منزل میکردند و مرحوم
پدر امام صدر هم توجه خاصی به “حاج آقا روح الله” داشتند.
۳) “آقا موسی” جوانی بود که به دلیل حضور در خاندان فقاهت بیشتر از همه تحت تاثیر افکار پدرشان بودند و هرگز نمیتوان گفت ذوب در امام خمینی بوده. با وجود بهرهمندی از دروس امام خمینی اما دارای افکار مستقلی بود. مانند شهید بهشتی و آیت الله مکارم ملازم(شاگرد خاص) درس آیت الله محمد محقق داماد محسوب میشد، همانگونه که مرحوم منتظری و مرحوم لنکرانی به ملازمت در درس امام خمینی مشهور بودند.
۴)
فعالیتهای امام صدر در لبنان را نمیتوان متاثر از فعالیتهای امام خمینی دانست چرا که اساساً قبل از شروع جرقههای انقلاب آغاز شده بود، و امام صدر هم مانند بسیاری در تاریخ و مانند امام خمینی این گوهر اسلام ناب را از فرهنگ اهلبیت دریافت کرده بود.
۵) اما نگاهی به اندیشههای امام صدر کاملاً این حقیقت را که برخی هرگز نخواسته اند ببنید آشکار میکند که در افکار کاملاً هم اندیشهی امام راحل بودند. «عدم جدایی دین از سیاست»، «ساختن جامعه مدنی صالح»، «بازگشت به اصول و فرهنگ اهل بیت (ع)»، «تقریب مذاهب»، «نه شرقی و نه غربی»، «آزادیخواهی»، «ظلم ستیزی»، «مبارزه با استبداد»، «مقاومت در برابر اسرائیل و شر مطلق دانستن رژیم صهیونیستی»، «آزاد سازی قدس»، «فرهنگ شهادت»، «مبارزه طلبی»، «سازندگی و توسعه» و «گفتگوی ادیان و وحدت» همان چیزهایی هستند که خواست فکری هر دو بزرگوار محسوب میشوند و البته امام موسی صدر سالها قبل از انقلاب ایران، برای نهادینده سازی آن در لبنان تلاش فراوان کرده بودند. و البته نه فقط در آراء کلی بلکه در تکنیکها هم امام موسی صدر و امام خمینی هم عقیده بودند که باید تکیه بر مردم داشت.
۶) اختلافات بسیار جزئی در این امور خلاصه میشد که به طور مثال امام صدر مخالف انتشار اولین پیام امام خمینی به حجاج در سال ۴۳ بود و یا امام صدر تعامل بسیار نزدیکی با سران عرب منطقه مثل ملک حسن و ملک حسین و انور سادات و حسنی مبارک داشتند که امام خمینی به طور کل مخالف این نوع رفتارها بود و چند مصداق بسیار جزئی تر مبارزاتی.
۷) اما عمق آزادگی و اشتراک هدف هر دو بزرگوار بسیار فراتر از این حرفها میشد. امام راحل همیشه به حمایت از فعالیتهای امام صدر میپرداختند و اولین مرجعی بودند که مقلدینش اجازه یافتند بخشی از وجوهات شرعی را صرف راه امام صدر کنند.
۸)
از آن سو هم امام موسی صدر از همان آغاز حرکت عظیم امام خمینی در ۱۵
خرداد ۴۲ همچون سایر علما حمایت قاطع خود را اعلام داشتند و تا آخرین لحظه
هم این حمایت ادامه داشت اما افسوس که نبود تا نتیجهی به ثمر نشستن انقلاب “آقا روح الله” که آرزویش بود را ببنید.
گوشهایی از تلاشهای ایشان برای انقلاب ایران به این شرح است :
• تلاشهای بینالمللی برای تأمین امنیت امام راحل در ترکیه و انتقال ایشان به عتبات عالیات؛
• حمایت مستقیم مادی و معنوی از مبارزین ایرانی مستقر در لبنان از سال ۱۳۴۳ به بعد
• دیدار با شاه در زمستان
۱۳۵۰ به درخواست برخی اعاظم انقلاب به منظور جلوگیری از اعدام برخی جوانان
مبارز و نیز آزادسازی آقای هاشمی رفسنجانی؛
• تأمین فضای عملیاتی مناسب در سوریه برای مبارزین ایرانی در دوران حافظ اسد؛
• تأمین اطلاعاتی امام راحل و بزرگان انقلاب در نجف و ایران؛
• فراهمسازی زمینههای آموزش نظامی گروه کثیری از جوانان ایرانی در لبنان و سوریه؛
• دعوت از امام راحل برای هجرت به لبنان در دی ۱۳۵۲ پس از ازدیاد فشار بعث عراق بر ایشان؛
• اولین کسی بودند که در بهمن ۱۳۵۲ به آیت الله خمینی لقب امام دادند! (گفتگو با روزنامه المحرر لبنان)؛
• برپایی مراسم باشکوه تشییع، تدفین و ترحیم مرحوم دکتر علی شریعتی در دمشق و بیروت؛
• برنامهریزی انجام اولین
مصاحبه امام خمینی با مطبوعات مهم جهان، با ارسال لوسین ژرژ نماینده
روزنامه فرانسوی لوموند در بیروت به نجف؛
• تشویق برخی اعاظم نجف اشرف جهت اتخاذ مواضع قویتر در حمایت از امام خمینی؛
• تشویق سران جهان عرب جهت ابراز همدلی و همگامی با انقلاب اسلامی ایران
۹) به نظرم زیباترین تحلیل را پیرامون علت ربوده شدن امام موسی صدر، دکتر چمران بیان کرده +