««کنگاور نیوز»»

کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقت

««کنگاور نیوز»»

کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقت

حکایت وضعیت اسفناک ساکنان کمپ اشرف

حکایت وضعیت اسفناک ساکنان کمپ اشرف  

 

یکی از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین که موفق به فرار از اردوگاه اشرف شده، گفته است، ساکنان اشرف در وضعیت اسفناکی به سر می‌برند و از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم هستند. 
به گزارش تابناک هفته گذشته سه نفر از اعضای منافقین به نام­‌های مریم سنجابی، عبداللطیف چهاردری و برات کیخائی از اردوگاه اشرف گریخته و خود را تسلیم دولت عراق کردند.

پارلمان عراق قانونی را تصویب کرده است که بر اساس آن، دولت موظف است اعضای سازمان‌های تروریستی را که ارتباط نزدیکی با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق داشتند، از این کشور اخراج کند.

بیش از سه‌هزار نفر از اعضای این گروهک تروریستی در اردوگاه اشرف مستقر هستند و افزون بر همکاری با نظامیان امریکایی در عراق، نیروهای خود را برای انجام عملیات تروریستی به ایران اعزام می‌کنند.

آن­ها در گذشته بارها به انجام عملیات تروریستی علیه مقامات ایرانی و همچنین مردم بی‌گناه در خاک ایران دست زده‌اند.

گروهک منافقین همچنین با رژیم بعث صدام حسین دیکتاتور پیشین عراق در سرکوب سال ۱۹۹۱ مخالفان در مناطق جنوبی این کشور و کشتار کردها همکاری داشت.

این گروهک تروریستی از سوی بیشتر کشورهای جامعه بین‌الملل در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گرفته است.

اعضای گروهک منافقین در سال ۱۹۸۶ میلادی به عراق گریختند و تحت حمایت صدام حسین اردوگاه اشرف را در نزدیکی مرز ایران برپا کردند.

مریم سنجابی از اعضای سابق گروهک مجاهدین خلق که موفق به فرار از اردوگاه اشرف شده‌ است
مریم سنجابی یکی از اعضای سابق منافقین در مصاحبه با «پرس تی وی » گفت: در اردوگاه اشرف همچنان قوانین خشک نظامی وجود دارد و همه این قوانین موجود در اشرف تحت تاثیر ایدئولوژی فرقه‌ای خاص آن است. همه افرادی که در کمپ اشرف حضور دارند، از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم هستند و همه باید اطاعت اجباری از رهبریت آن را داشته باشند.

قوانین این فرقه واقعا عجیب و غریب و در نوع خود بی‌نظیر است. هیچ کس نمی‌تواند اظهار نظر منفی داشته باشد، نه تنها اظهار نظری نمی‌توان داشت، بلکه همه افراد باید اظهارنظرها و عقاید رهبری سازمان را تعریف و تمجید کنند. در دوران حکومت صدام حسین اوضاع بسیار اسف‌ناک‌تر و دردناک‌تر بود. در آن زمان نشست‌های اجباری طولانی به صورت روزها و شبانه روز طی سال‌های متمادی وجود داشت و افراد در این نشست‌ها باید از عقاید و افکار رهبری این سازمان تعریف و تمجید می‌کردند. در این نشست‌ها کتک‌کاری، فحش و ناسزا هم وجود داشت و افراد نمی‌توانستند از خودشان عقیده‌ای داشته باشند یا نظرات خود را بیان کنند.

خیلی از افراد در آن زمان تصمیم گرفته بودند، سازمان را ترک کنند و بیرون بروند، ولی بازهم این اجازه به ‌آن‌ها داده نمی‌شد و از همه افراد می‌خواستند که در اشرف باقی بمانند. من حتی به خاطر دارم که برخی افراد که تصمیم می‌گرفتند و موفق می‌شدند از اشرف فرار کنند، بازهم توسط دولت سابق عراق بازداشت شده و به اردوگاه بازگردانده می‌شدند؛ یعنی می‌خواهم بگویم طوری بود که بر اساس ایدئولوژی این سازمان و آن ایدئولوژی فرقه‌ای که بر روی تمام اعضای این سازمان سوار شده بود، هیچ کس حق هیچ‌گونه در واقع اظهار نظری ذز این باره که از سازمان جدا شود، بیرون برود، یا اینکه در سازمان بماند نداشت. کسی که برای او تصمیم می‌گرفت، رهبری سازمان بود که با دیکتاتوری تمام می‌خواست که تمام اعضا در اشرف باقی بمانند.

من سال‌ها بود به دلیل شناختی که از ایدئولوژی فرقه‌گرایانه این سازمان پیدا کرده بودم، قصد جدایی از این سازمان را داشتم، ولی امکانش را نداشتم. اصلی‌ترین دلیل جدایی من از سازمان مجاهدین، دوگانگی موجود در ایده‌ها و نظرات آن بود. این سازمان در ظاهر ادعا می‌کرد که دنبال حقوق بشر، حقوق زنان، عدالت‌خواهی و در واقع جامعه بی‌طبقه توحیدی است، در حالی که هیچ کدام از این‌ها را در اشرف و در داخل کمپ خودش اجرا نمی‌کرد. به همین دلیل بود که من به عمق دوگانگی و بی‌محتوا بودن این حرف‌ها پی برده بودم، لذا این شرایط دیگر برایم غیرقابل تحمل بود و تصمیم گرفتم از اشرف خارج شوم.

در سازمان مجاهدین اعضا هیچ‌گونه اختیاری بر کارها ندارند. در پادگان اشرف نه حقوق بشری وجود دارد و نه آزادی. افرادی مسخ‌شده وجود دارند که طبق قوانین سازمان فقط باید فرمانبرداری کرده و حق هیچ‌گونه سوال، ابهام و حتی اظهار نظری را ندارند. در اشرف هیچ‌گونه دسترسی به دنیای آزاد وجود ندارد، افراد حق استفاده از روزنامه، اینترنت، تلفن و حتی دیدار با اعضای خانواده‌شان را هم ندارند.

افراد در کمپ اشرف از اولیه‌ترین حقوق انسانی برخوردار نیستند، تنها کانال خبررسانی در اشرف یک بولتن چند صفحه‌ای است که اخبار آن هم درواقع توسط مسئولین سازمان کنترل می‌شود و بعد به اطلاع افراد می‌رسد.

حتی بیرون رفتن نفرات از محل استقرار باید با اجازه فرمانده آن قسمت باشد. در سال‌های اخیر حتی خودروهای داخل کمپ را هم جمع‌آوری کرده بودند. به علت این‌که می‌ترسیدند افراد با استفاده از این خودروها فرار کنند.

این درواقع شرح مختصری از زندگی افراد درون پادگان اشرف است که حدود ۲۵ سال است از ارتباط با دنیای بیرون محروم هستند. من زمانی که در پادگان اشرف بودم، وضعیت خود را با روبات‌هایی که در فیلم‌های سینمایی می‌دیدیم، مقایسه می‌کردم که هیچ‌گونه اختیاری از خودشان ندارند.

فقط فکر می‌کردم تنها تفاوتی که ما با آن‌ها داریم این است که این روبات‌ها حداقل قلب و احساسی ندارند ولی انسان‌هایی که در اشرف هستند باید افکار و عقاید و احساساتشان را هم از بین می‌بردند.

در زمان دولت صدام حسین، سازمان مجاهدین تمامی سلاح‌های سبک، نیمه سنگین و مهماتش را از دولت صدام حسین تحویل می‌گرفت و حتی تعمیرات آن هم بر عهده دولت سابق عراق بود.

در سال ۲۰۰۳ در جنگی که بین امریکایی‌ها و دولت عراق صورت گرفت، بعد از اشغال عراق توافقی بین نیروهای امریکایی و سازمان مجاهدین به‌وجود آمد که قرار شد، تمام سلاح‌هایی که در اشرف وجود دارد تحویل داده شود و ظاهرا خلع سلاح شود.

خب به نظر من این طبیعی بود که تعدادی از این سلاح‌ها و مهمات را نیروهای سازمان برای شرایطی که می‌خواهند، نگه دارند؛ چون این سازمان به مبارزه مسلحانه معتقد است و همچنین معتقد است که می‌خواهد در اشرف باقی بماند و از آن‌جا مبارزه و جنگ خود را ادامه دهد.

ببینید موضوع مشکلات اردوگاه اشرف با دولت عراق در ابتدا پیچیده‌ نبود. مشکل اصلی این است که سران سازمان مجاهدین نمی‌خواهند که اعضای آن با دنیای خارج ارتباطی داشته باشند.

از همان روزی که دولت عراق تصمیم گرفت یک ایستگاه پلیس در اشرف ایجاد کند، مشکلات پیچیده و بغرنجی مطرح شد، از آن روز بود که سازمان مجاهدین به صورت فریبکارانه‌ای در مقابل برقراری ارتباط اعضای این سازمان و در واقع کسانی که در کمپ اشرف هستند با دنیای خارج مقاومت می‌کرد.

به نظر من این تشکیلات می‌خواهد مانع شود که افرادی درون کمپ اشرف هیچ دسترسی به دنیای آزاد و دنیای خارج از آن داشته باشند؛ و حتی از ورود خبرنگاران و افرادی که بخواهند به این اردوگاه بیایند و یا حتی ایجاد ایستگاه پلیس در آن جلوگیری کند و این جزء تشکیلات و قوانین حاکم بر این سازمان است.

به ما آموزش‌هایی به منظور مقابله با نیروهای عراقی داده می‌شد، آموزش‌هایی که گفته می‌شد اگر در صورتی که عراقی‌ها حمله کردند، سلاح‌های آن‌ها گرفته شود و حتی خودروهای آن‌ها مصادره شود و این تمرین‌ها عملیاتی که به منظور مقابله به مثل باید انجام می‌دادیم، به نیروها آموزش داده می‌شد.

در مدتی که از اشرف خارج شده‌ام احساس می‌کنم وارد دنیای جدیدی شدم که حداقل می‌توانم آزادی را حس کنم و می‌توانم برای خودم تصمیم بگیرم. کسی مرا وادار به انجام کارهای اجباری نمی‌کند، می‌توانم با انسان‌ها و افکار آن‌ها در تمام دنیا در تماس باشم .

از امکان تلفن، اینترنت، روزنامه و تلویزیون برخوردار هستم و اکنون از همه آن حقوقی که همه انسان‌های ساکن در اشرف از آن محروم هستند، برخوردارم. مهمترین چیزی که اکنون از همه این‌ها برایم باارزش‌تر است، آزادی اندیشه است. دیگر کسی با افکار من کاری ندارد و من آزاد هستم و می‌توانم افکار و عقاید خود را داشته باشم.

مهمترین پیامی که می‌توانم به دوستان خودم، به جوانان ایرانی و جوانانی که در خارج از کشور هستند بدهم این است که، قبل از این‌که برای زندگی خود تصمیم بگیرند، قبل از این‌که بخواهند به سازمانی بپیوندند، قبل از این‌که راه و مسیر زندگی خود را انتخاب کنند، بهتر است حتما تا آنجا که ممکن است مطالعه کنند، فکر کنند تا اسیر گروه‌هایی که فرقه‌ای هستند و افکار فرقه‌گرانه و استالینیستی دارند، نشوند.

حتما مطالعه کنند؛ حتما کمک بگیرند؛ حتما مشاوره بگیرند. زندگی چیز با ارزشی است که به سختی به دست می‌آید، در واقع انسان یک بار به دنیا می‌آید و یک بار هم از دنیا می‌رود و هر کسی که می‌خواهد تصمیم مهمی در زندگیش بگیرد، حتما با فکر و ایده‌های مشخصی باشد. من فکر می‌کنم تنها مساله باارزش در دنیا، آزادی اندیشه است و هر کسی باید بتواند شخصیت خود و مرام انسانی خود را حفظ کند، بنابراین مهم است که هر انسانی در چه راهی قدم می‌گذارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد