به نام خدای زهراء
مفهوم این عکس خلاصهی تمام حرفهای متن است !
# یک مسالهای اتفاق میافتد که شاید به نظر عدهایی مهم باشد اما قطعا فرعی است، یکهو همه احساس تکلیف میکنند که بیایند برای روشنگری.
آن یکی از ترس مرگ، دست به خودکشی میزند و این دیگری که پای خودش در عمل به راهبردها لنگ است،بهترین میدان را پیدا میکند برای خالی کردن بغض شخصی، دیگری برای اثبات تملق، دست به هر کاری میزند و آن دیگری هم شاید پیش خود میگوید اُفت دارد که من هم حرفی نزم، دیگری هم میگوید تکلیف دارم به روشنگری و این وسط هم یک عده پُز دفاع از رئیس جمهوری را میدهند و آن دیگری هم سرکوفت ولایت ناپذیری دولت را و … و … و …. ؛ خلاصه همه جوگیر میشوند و غافل از گرگ در کمین ایستاده، آنقدر به سر و کول هم دیگر میزنند که برای چندمین بار فقط نهیب پدر مهربان میتواند از هم جدایشان کند که من ! خود محکم ایستادهام، شما خود را دریابید !
# حکایت این چند روزه آنقدر تلخ بود که اصلاً دستم به قلم نمیرفت تا در موردش بنویسم، چون فکرش را میکردم که باز هم باید پدر مهربان امت وارد قضیه شود.
و چقدر تلخ است این نوای “این عمار” که هر بار به یک صورت جلوه میکند!
و این بار هم ترجمان آن این بود که :” دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بندهى حقیر هستم با همهى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستادهایم.تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود.“
# و این همان است که یعنی شما خود را دریابید و اصلاح خویش را مقدم بر اصلاح جامه بدانید!
من و ملت محکم پای آرمانها ایستادهایم. امت دلش به رهبری گرم است و رهبری دلش به امت. رابطهای تنگاتنگ و صمیمانه و این میان تنها خواص هستند که هربار باید نهیبی بخورند : “عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟” و او میداند که اینها خطری دارد یا ندارد …
# و اما حرف سنگین و هشداری مهم : «ماها – من یک جور، شما یک جور، آن دیگرى یک جور، چهارمى یک جور – اگر سراغ مسائل شخصى خودمان برویم و اهداف را فراموش کنیم، البته کمک الهى هم کم خواهد شد.»
«باید به خداى متعال پناه ببریم، نقصهاى خودمان را بشناسیم، آنها را کم کنیم؛ در کار عظیم این ملت بزرگ و این حرکت عظیمى که این ملت دارند، گره ایجاد نکنیم.»
و ایکاش باز هم از فردا این حرفها فقط سوژهای برای سایتها و وبلاگها و روزنامهها نباشد و قبل از انتشار به عمل بیندیشیم که دوصد گفته چون نیم کردار نیست ..