««کنگاور نیوز»»

کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقت

««کنگاور نیوز»»

کنگاور نیوز روایت فریاد کردن دوروی یک سکه است،گم شده ی همیشه ی انسان:حقیقت

بهترین عمل در ماه رمضان

بهترین عمل در ماه رمضان   

 

 

شاید ما گمان کنیم که الآن دیگر محارمی نیست؛ این همه مجالس روضه می­گیریم؛ طاعت و عبادت انجام می­دهیم؛ با این حال، باز هم در ماه رمضان، افضل الاعمال الورع عن محارم الله است. اینقدر این دل را آلوده نکنید. این آلودگی­ها را بزدایید. تا وقتی این آلودگی­ها زدوده نشود، اصلاً امکان نزول این برکات وجود ندارد.

همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان  آیت الله علوی بروجردی از اساتید حوزه در بیاناتی اهمیت این ماه را متذکر شدند . ایشان اینگونه اظهار داشتند :

در اصول کافی از رسول الله - صلوات­الله­وسلامه­علیه- چنین روایت شده است: قال رسول الله صلی­الله­علیه­وآله لأصحابه: آمنوا بلیله القدر إنها تکون لعلی بن أبی طالب و ولده الأحد عشر من بعدی؛[1] لیلهالقدر را قدر بدانید؛ چون لیلهالقدر برای علی­بن­ابی­طالب –علیه­السلام­- و اولاد یازده­گانه­اش پس از من است. به عبارت دیگر، لیله القدر برای من است؛ سپس برای علی­بن­ابی­طالب، پس از او، اولادش تا برسد به امام زمان –عجل­الله­تعالی­فرجه.

 

شب قدر و نزول قرآن واقعی:

لیله القدر شبی است که قرآن نازل شده است و برای من و غیر من ندارد. نکته این است که شب قدر که در ماه مبارک رمضان واقع شده است، شب نزول قرآن است؛ اما کدام قرآن؟ همین قرآنی است که در دست ماست با همین الفاظ؟ در حالی که این قرآن به­تدریج نازل شده است.

قرآن یک وجود ظاهری دارد و یک وجود واقعی. وجود واقعی قرآن، غیر از وجود ظاهری آن است. رسول الله – صلوات­الله­وسلامه­علیه- در روایت دیگر می­فرمایند: هر سال، در شب قدر قرآن به من نازل می­شود. پس مسئله این نیست که قرآن یک­دفعه نازل شده باشد؛[2] البته بحث نزول دفعی و تدریجی در جای خودش درست است؛ اما مطلب چیزی بیش از این حرف­هاست. در این شب قرآن واقعی نازل شده است. قرآن واقعی غیر از قرآن ظاهری است. این قرآن ظاهری نشانه­ای از آن قرآن واقعی است که هر آیه آن هفتاد بطن دارد و هر بطنی هم بطونی دارد. قرآن حقیقتی است که می­خواهد از مبدأ هستی بر بشر که از ماده و خاک و گل است، نازل شود. بالاتر از این، از عالم وجوب می­خواهد به عالم امکان تنزل یابد و  از عالم اطلاق و نامحدودی می­خواهد در دامنه حد قرار گیرد.

ما با ائمه اطهار سنخیتی داریم. در نتیجه وقتی که این حقیقت بر قلب مقدس ولی خدا نازل می­شود، ما می­توانیم از این نورانیت­ها بهره­ای بگیریم و از این نزول­های شب قدر فایده­ای ببریم و خودمان را اندکی بیابیم و بسازیم

اینکه قرآن تعالیم الهی است که برای هدایت بشر نازل شده است، در ارتباط با بحث نبوت است. کتاب خدا دربردارنده احکام خداست و نور است؛ یعنی چیزی است که از عالم اطلاق نشأت گرفته است؛ جایی که علم مطلق، قدرت مطلق و جمال مطلق است؛ همه چیز اطلاق است و حد ندارد. حال چنین کتابی می­خواهد به عالم حد و عالم امکان نازل شود. ناگزیر باید بر قلبی نازل بشود که با آن سنخیت داشته باشد. در زمان بعثت، برخی از کفار به پیامبر اشکال می­کردند که مگر کسی بهتر از تو نبود که خدا قرآنش را به تو نازل کرد؛ در حالی که این همه ثروتمند در مکه است. مثلاً در طائف دو ثروتمند بودند که به ثروتشان می­بالیدند و گمان می­کردند که در اینجا هم ثروت قابلیت درست می­کند. نه؛ اینجا بالاتر از حد ثروت و این امور است؛ حتی بالا تر از حد علم است.

     

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت        به غمـزه مسئـله­آموز صـد مدرس شـد[3]
 

این عنایت به قلبی وارد شد که قابل بود. ورقه بن­النوفل فردی بسیار عالم بود؛ تمام انجیل و تورات را همراه با تفاسیرش حفظ بود. بسیار زحمت کشیده بود و درس خوانده بود و چون شنیده بود که پیامبر آخرالزمان در مکه ظهور خواهد کرد، آمده بود و در مکه اقامت گزیده بود و متوقع بود که این پیامبری نصیب او شود. اما می­بینیم که قرآن به قلب مقدس پیامبر – صلی­الله­علیه­وآله­وسلم- نازل می­شود. این همان قرآن واقعی است که بر این قلب نازل ­شد: إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لیله الْقَدْرِ[4] و در هر شب قدری تکرار می­شود. این قرآن، قرآن واقعی است، نه قرآن لفظی. این همان قرآنی است که امیرالمؤمنین – علیه­السلام- در قصه صفین، هنگامی که لشگر معاویه قرآن را بالای نیزه کردند و عده­ای شمشیر را در غلاف کردند، فرمود: أنا القرآن الناطق؛[5] اینها کاغذپاره­اند؛ آنها را پایین بریزید؛ أنا القرآن ناطق.

 

تداوم نزول قرآن در هر شب قدر

این قرآن، به آن معنای واقعی خودش که ما از درک آن عاجزیم، در هر شب قدر در زمان حیات رسول الله – صلوات­الله­وسلامه­علیه- بر قلب مقدس آن حضرت نازل می­شد. البته باید در هر عصری انسان کاملی باشد که این سنخیت و قابلیت را داشته باشد. بنابراین، پس از پیامبر – صلی­الله­علیه­وآله­وسلم- این قرآن بر قلب مبارک امیرالمؤمنین، علی­بن­ابی­طالب – علیه­السلام­- نازل می­شود و همین طور تا زمان ما ادامه دارد. قرآن هنوز هم در شب قدر بر انسان کامل نازل می­شود.

خداوند می­فرماید: تَنَزّلُ الْمَلائِکه وَ الرّوحُ.[6] نزول یعنی پایین آمدن. ملائکه و روح از کجا و برای چه نازل می­شوند و پایین می­آیند؟ آیا از آسمان به پایین سقوط می­کنند؟ تنزل یعنی نزول از عالم اطلاق به عالم ماده بشری. ملائکه و روح هم ممکن هستند؛ اما از مرتبه­ای بالاتر به مرتبه­ای پایین­تر می­آیند. این نزول، مهبط و محل فرود مناسبی می­خواهد. این مهبط مناسب، قلب مقدس نبی و ولی است. در آنجا نازل خواهند شد و این امر در هر شب قدر روی می­دهد. در روایات نیز آمده است: در شب قدر که سرنوشت بندگان تعیین می­شود، ما در جریان امر شیعیانمان هستیم. همـچنین فرموده­اند که اعمال شما را در شب قدر به ما عرضه می­کنند.[7] همه این روایات از یک واقعیت خبر می­دهند و آن واقعیت این است که قلب مقدس امام زمان – صلوات­الله­وسلامه­علیه- مهبط نزول روح، جبرئیل و فرشتگان و مهبط نزول قرآن واقعی در شب قدر است. امام از نظر ما، مرکز هستی، خلیفه الله و بقیه الله[8] است. اینها همه به واقعیاتی اشاره دارند.

فضیلتی که ماه رمضان به دلیل وجود لیله القدر پیدا می­کند، از این ناحیه است. خداوند می­فرماید: إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لیله الْقَدْرِ وَ ما أَدْراک ما لیله الْقَدْرِ لیله الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.[9] اینکه شب قدر، ماه رمضان و حتی تمام سال ارزش می­یابد، به این دلیل است که در شب قدر است که چنین تحول شگرفی واقع می‌شود. بنابراین ماه رمضان برای ما یک وسیله ارتباطی است. در روایت است که شیعتنا جزء منا، خلقوا من فضل طینتنا.[10] بنابراین ما با ائمه اطهار سنخیتی داریم. در نتیجه وقتی که این حقیقت بر قلب مقدس ولی خدا نازل می­شود، ما می­توانیم از این نورانیت­ها بهره­ای بگیریم و از این نزول­های شب قدر فایده­ای ببریم و خودمان را اندکی بیابیم و بسازیم.

گمان نکنیم چون ما یک رتبه بالاتر نشسته­ایم، یا در مقام تحکم و نصیحت به مردم واقع شده‌ایم، چیزی بیشتر از مردم داریم. گمان نکنیم همین که مردم را اصلاح می­کنیم و یا آنها را به حق دعوت می­کنیم، کافی است و خودمان هرچه هستیم باشیم؛ خیر. ماه رمضان فرصتی است برای اینکه در عین حال که انسان به دیگران می­پردازد، به خودش هم بپردازد

 

رمضان، ماه خودسازی

در روایت آمده است: ... أفضل الأعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله عز وجل...[11] این روایت عجیبی است که مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل می­کنند. شاید ما گمان کنیم که الآن دیگر محارمی نیست؛ این همه مجالس روضه می­گیریم؛ طاعت و عبادت انجام می­دهیم؛ با این حال، باز هم در ماه رمضان، افضل الاعمال الورع عن محارم الله است. اینقدر این دل را آلوده نکنید. این آلودگی­ها را بزدایید. تا وقتی این آلودگی­ها زدوده نشود، اصلاً امکان نزول این برکات وجود ندارد. موانع نزول برکات را از بین ببرید. اینکه عبادت­ها و نماز و روزه ما تا چه اندازه مورد قبول است و ما را چقدر بالا می­برد، بحث دیگری است؛ اما همین مقدار بالا رفتن را با آلودگی­هایی که به دلیل گناه و معاصی و ارتکاب محارم الهی در قلب انسان پیدا می­شود، از بین نبرید. این آلودگی ها را بزدایید. نزول ملائکه و روح در شب قدر، بر قلب مقدس امام زمان – عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف- است؛ اما وقتی به قلب ایشان نازل شد، کسانی که با ایشان همسو و هم­افق هستند نیز بهره می­گیرند. رابطه امام زمان – عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف- با شیعیان، مانند مخروطی است که قلب مقدس آن حضرت، رأس مخروط است و قلوب شیعیان قاعده آن و این برکات، از امام – علیه­السلام- بر قلب شیعیان نازل می­شود. اینها یک معنویات و واقعیاتی است که زندگی مادی بین ما و ایشان فاصله انداخته است.

بزرگان را می­بینیم در ماه رمضان برنامه‌های خاصی برای خودشان می­گذاشتند و ارتباطاتی داشتند؛ تلاوت قرآن، تذکر، تنبه و تفکر در درون خودشان داشتند؛ به گونه‌ای که وقتی ماه رمضان تمام می­شد، با قبل از آن تفاوت کرده بودند. ما هم تلاش کنیم که روحمان در این ماه مبارک یک آمادگی پیدا کند برای روزهای پس از آن

ماه رمضان فرصتی برای خودسازی است. بیاییم این آلودگی ها را برطرف کنیم و خودمان را برای دریافت انوار الهی آماده کنیم. ماه رمضان وسیله­ای است برای مردم. این همه کار می­کنیم؛ زحمت می­کشیم؛ مقداری هم به فکر خودمان باشیم. ممکن است پرستاری که به فکر درمان بیماران و پرستاری از آنهاست، خودش - بدون اینکه متوجه باشد- آلوده به میکروبی باشد که به وجودش سرایت کرده و در حال ازدیاد است و خودش بیمار­تر از بیمارانش است؛ ولی متوجه نیست و ناگهان از پا در می‌آید. مراقب باشیم که عمل‌زده نباشیم؛ گمان نکنیم چون ما یک رتبه بالاتر نشسته­ایم، یا در مقام تحکم و نصیحت به مردم واقع شده‌ایم، چیزی بیشتر از مردم داریم. گمان نکنیم همین که مردم را اصلاح می­کنیم و یا آنها را به حق دعوت می­کنیم، کافی است و خودمان هرچه هستیم باشیم؛ خیر. ماه رمضان فرصتی است برای اینکه در عین حال که انسان به دیگران می­پردازد، به خودش هم بپردازد.

بدانیم که ما به جایی خواهیم رفت و با خدا ملاقات خواهیم کرد که در آنجا قلب سلیم می­خواهند: إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ.[12] قلب سلیم معنای عمیقی دارد. قلب سلیم، یعنی نفسی که آن صفات رذیله را نداشته باشد. بکوشیم که در این فرصت، قلب سلیم را کسب کنیم. از همین روست که بزرگان را می­بینیم در ماه رمضان برنامه‌های خاصی برای خودشان می­گذاشتند و ارتباطاتی داشتند؛ تلاوت قرآن، تذکر، تنبه و تفکر در درون خودشان داشتند؛ به گونه‌ای که وقتی ماه رمضان تمام می­شد، با قبل از آن تفاوت کرده بودند. ما هم تلاش کنیم که روحمان در این ماه مبارک یک آمادگی پیدا کند برای روزهای پس از آن.

 

شب قدر و محاسبه اعمال

عمر به‌سرعت می­گذرد؛ سعی کنیم به آنچه را که از زندگی‌مان گذشته است محاسبه کنیم. سفارش شده است که در شب قدر به محاسبه بپردازیم. روایاتی هم در این زمینه داریم. محاسبه کنیم و ببینیم که گذشته­هایمان به یک خاطره تبدیل شده‌اند و چیزی جز آن نیست؛ بجنبیم بقیه زندگی را دریابیم که آن هم به زودی خواهد گذشت. در آن لحظه آخر، که همه عمر ما به یک خاطره محض تبدیل شده است، یادآوری این خاطره‌ها، یا آدم را اذیت می­کند یا خوشحال. آن لحظه آخر انسان می­بیند چه فرصت‌هایی را از دست داده است. ماه‌های رمضان­ آمد و رفت؛ فرصت­ها آمد و رفت؛ می­توانستیم خودمان را بسازیم و قلب سلیمی را که از ما می­خواهند به دست آوریم. آن هنگام است که به دنبال یک لحظه می­گردیم. هم مرجع تقلید در آن دم آخر به دنبال یک لحظه می­گردد؛ هم نادرشاه و اسکندر؛ و هم مردم عامی. حتی افرادی هم که خوب‌اند، به دنبال یک لحظه‌اند که از این عمر بیشتر بهره‌برداری کنند.

دنیا مزرعه است؛ مزرعه‌‌ای که باید در آن برای آخرت فایده برد. انسان زحمت می­کشد؛ رنج می­برد؛پس باید بهره آن را هم ببرد؛ چنان‌که وقتی طلبه‌ها در ایام محرم و صفر که منبر می‌روند، در پایان سفر، از بهره‌های مادی و معنوی که برده‌اند خوشحال می‌شوند و تاجرانی که به سفر تجارت می­روند، در پایان سفر، از سود تجارت خشنودند. دنیا نیز یک سفر تجارت است. در این سفر منافعی را که گرد می‌آوریم، باید برای جای دیگر جمع کنیم. به گونه‌ای نباشد که در آن لحظه آخر ببینیم دستمان خالی است و هیچ­ چیز نداریم.  قلبی هم داریم، نه‌تنها قلب سلیم نیست، بلکه آکنده از انواع رذایل است. حال اگر این صفات پس از مرگ در کنار ما قرار بگیرند و از همان عالم قبر همنشین ما شوند، خود موجب وحشت و عذاب است.

 

اما در آن لحظه آخر:

     

         نگه دار فرصت که عالم دمی است                 دمی پیش دانا به از عالمی است

          سکندر که بر عالمی حکم داشت                  در آن دم که بگذشت و عالم گذاشت

          میسر نبودش کز او عالمی                             ستانند و مهلت دهندش دمی 

امیدواریم خداوند توفیق بدهد تا از این فرصت بهره‌برداری کنیم. قدری به خود بیاییم و به خودمان برسیم که ما بیش از آنکه به دیگران برسیم، نیاز داریم تا به خودمان برسیم.

 

پی نوشت ها :

 [1]. شیخ کلینی، الکافی، ج1، ص533.

 [2]. درباره نزول قرآن، این بحث مطرح است که نزول قرآن دو گونه است: نزول دفعی و نزول تدریجی. نزول دفعی در شب قدر بوده است و نزول تدریجی در شب بعثت که با این آیه نزول قرآن آغاز شد: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الّذی خَلَقَ (سوره العلق، آیه 1).

 [3] . دیوان حاف1 غزل 167.

 [4]. سوره القَدر، آیه 1.

 [5]. القندوزی، ینابیع الموده، ج1، ص214، رقم 20.

 [6]. سوره القَدر، آیه 4.

 [7]. شیخ کلینی، الکافی، ج1، ص242 – 253، باب «فی شأن إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لیله الْقَدْرِ».

 [8].  بَقِیتُ اللّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ (سوره الهود، آیه 86).

 [9]. سوره القَدر، آیه 1 تا 3.

 [10]. شیخ طوسی، الامالی، ص299.

 [11]. شیخ صدوق، الامالی، ص155؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج42، ص190.

 [12]. سوره الشّعَرَاء، آیه 89.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد