آنچه در مورد جن می خواهید بدانید
یکی از مسائلی که همواره مورد سؤال مردم قرار میگیرد؛ حقیقت وجود جن و شیطان و درستی یا نادرستی ارتباط انسان با اینگونه از موجودات است. برای بررسی این موضوع، گفتوگوی مشروحی را با حجت الاسلام والمسلمین حسن رمضانی از پژوهشگران و اساتید فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم انجام دادهایم که متن کامل آن تقدیم میشود.
* جن یعنی چه؟ و چه موجودی است؟
ـ قبل از بحث از وجود جن، بهتر است اشارهای به لفظ و ماده «جنّ» داشته باشیم. ماده «ج ن ن» دلالت بر خفا و پوشش میکند. یعنی هر چیزی که به نوعی پوشیده و مخفی بوده باشد اگر خواستیم از او تعبیر کنیم از این ماده استفاده میکنیم. مثلاً به بچهای که در رحم مادر از دیدهها پنهان بوده و مخفی در شکم اوست «جنین» میگوییم. کسی که روی عقلش پردهای قرار داده شده و عقل او تحتالشعاع بوده و پوشیده شده «مجنون» است.
به سپر که انسان، پشت آن مخفی میشود «جُنّة» میگویند. به آن زمینی که با اشجار و درختان پوشیده شده «جَنّت» میگویند. به قلب، «جَنان» میگویند چرا که در درون است و ظاهر نیست و مانند این مثالها فراوان است. پس ماده (ج،ن،ن) برای چیزهایی به کار میرود که به نوعی مخفی هستند.
یکی از این موارد که همین معنا در آن لحاظ شده، موجودی به نام «جنّ» است. جن، اسم جنس است برای موجوداتی که از دیدههای ظاهری، پنهان هستند. جنها هم درک و شعور و فهم دارند و هم قدرت و فعالیت دارند.
این نکته را لازم است تذکر دهم که خیلی از مردم وقتی میخواهند «جن» را جمع ببندند میگویند: «اَجِنّه»، در حالی که این تعبیر، اشتباه است. چون «اجنه» جمع «جنین» است نه «جن». قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُم»؛ و در آن موقع که به صورت جنینهایى در شکم مادرانتان بودید. (نجم/۳۲)
پس به کار بردن کلمه «اجنه» برای جنها غلط است بلکه جمع جنّ، «جِنّة» میشود. در سوره ناس میخوانیم: «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس». (ناس/۶)
سخن درباره جنها، زیاد است اما با توجه به عمومی بودن این گفتوگو، بنده نمیخواهم به همه موارد اشاره کنم بلکه تنها به چند مورد که در قرآن کریم آمده بسنده میکنم، یکی اینکه قطعا آنها نیز مخلوق خداوند متعال هستند و مانند انسانها مکلفند و برای عبادت و عبودیت و رسیدن به یقین خلق شدهاند. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند [و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند]) (ذاریات/ ۵۶)
جنها از آتش هستند و انسانها از خاک. «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ» (و جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرّک آتش خلق کرد). (الرحمن/۱۵)
در اصطلاح فنی میگویند: غلبه خاک بر انسان، زیاد است و غلبه آتش بر جنها.
«جن» بدن عنصری و مادی دارد اما آن چیزی که بیشتر همراه اوست نار و آتش است به تعبیر دیگر جنبه آتشی دارد و شما میبینید که حرارت آتش از اشیاء نفوذ میکند. اگر در یک طرف شیء، آتش بیفروزید میبینید به طرف دیگر آن نفوذ میکند و داغ میشود. این طرف دیوار آتش روشن کنید، حرارت به آن طرفش نفوذ میکند و داغ میشود. رمز و راز نفوذ جن از دیوار و موانع سخت این است که غلبه وجودیاش با جنبه آتشی است.
اما ما انسانها ترابی هستیم، یعنی از خاک هستیم و لذا بین ما و اشیاء دیگر، تصادم ایجاد میشود، به دیوار میخوریم و بر میگردیم اما جنها از دیوار نفوذ میکنند همانطور که آتش نفوذ میکند و از این جهت، اقتضائاتی برایشان رقم میخورد.
به علت اینکه جنها به راحتی از موانع عبور میکنند اما ما انسانها نمیتوانیم این کار را انجام دهیم برخی خود را با آنها مقایسه میکنند و نتیجه غلط میگیرند که پس جنها قدرت زیادی نسبت به انسانها دارند در حالی که این حالت، اقتضای ذاتشان است نه این که قدرتی بیشتر از ما داشته باشند، اصلاً اقتضای وجودی آنها چنین است. مثل این که پرنده، پرواز میکند و انسان در ظاهر نمیتواند پرواز کند و این، فضیلت نیست.
«ابلیس» که «شیطان رجیم» لقب گرفته، از گروه جن است. قرآن دربارهاش میفرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ»؛ به یاد آرید زمانى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» آنها همگى سجده کردند جز ابلیس که از جن بود. (کهف/۵۰)
پس جنس ابلیس نیز، از آتش است یعنی غلبه با همان جنبه ناری است. اما فرشته و ملک جنسش از نور است.
در تعریف ملک گفتهاند: «الملک جوهر نوری یتشکل باشکال مختلفة سوی الکلب و الخنزیر». یعنی؛ ملک و فرشته یک جوهر نورانی است که قدرت دارد به اشکال مختلف درآید یعنی متمثل شود به اشکال و صورت های گوناگون به استثنای سگ و خوک.
چون سگ و خوک، نجسالعین هستند و فرشته از نور است لذا به این دو شکل در نمیآید اما به هر شکل دیگری که در نظر بگیرید ـ به اقتضائات زمان و مکان و آنچه که باید اقتضا کند ـ متشکل میشوند. مثل آنکه فرشته برای حضرت مریم (س) در شکل انسان متمثل شد. «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا»؛ و میان خود و آنان حجابى افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد) در این هنگام، ما روح خود را به سوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد. (مریم/۱۷) آن روح که از جنس فرشته است به صورت یک بشر تمثل پیدا کرد.
در رابطه با جن گفتهاند: «الجنّ جوهرٌ ناری، یتشکل باشکال مختلفة حتی الکلب و الخنزیر» یعنی؛ جن جوهری آتشی است که به همه اشکال در میآید حتی به صورت سگ و خوک. و به خاطر همین جنبه ناری بودنش قابل انعطاف بوده و میتواند به همه گروهها تمثل و تشکل پیدا کند.
* شیطان یعنی چه؟
ـ به موجودی که وسوسه کرده، شیطنت و مخالفت میکند و طغیانگر است شیطان میگوییم. پس شیاطینِ جن، گروهی از جنها هستند که شرارت و مخالفت کرده، طغیانگری میکنند.
و به طور کلی، انسانها هم اگر شیطنت و شرارت از آنها صادر شود و حق را با باطل بیامیزند و مردم را گمراه کنند، آنها نیز شیطان هستند و شیطان اِنس لقب میگیرند.
قرآن کریم دراینباره میفرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛ اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم آنها به طور سرّى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مىگفتند. (انعام/۱۱۲)
* تا اینجا نتیجه این شد که شیاطین جن، آن جنهای بد و شرور و طغیانگر هستند، و از این نکته نتیجه میگیریم که در گروه جن ها، خوب هم وجود دارد. درست است؟
ـ دقیقاً همینطور است. خدا رحمت کند علامه طباطبایی(ره) را که ایشان میفرمود: میان جنها، یا کافر داریم یا مؤمن شیعه. ایشان میفرمود آنهایی که مؤمن و مسلمان هستند، حتماً شیعه هستند.
علامه(ره) میفرمود: چون اینها در آن زمان، حقایق و وقایع را به خاطر عمر طولانی که دارند دیدهاند و کسانی که از آن زمان تا به حال زنده ماندهاند به دیگران، جریان غدیر خم و مانند آن را تعریف میکنند.
جنهای مؤمن، نیازی به کتابهای ما در اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) ندارند، چون قضایا را دیده و با آنها مواجه شدهاند و لذا جنهایی که مسلمان شدهاند؛ این قضیه را انکار نمیکنند.
* محل زندگی جنها کجاست؟ آیا مثل انسانها در کره زمین هست یا نه؟
ـ آنها ماده هستند و لذا در عالم ماده زندگی میکنند. البته عالم ماده، طبق معمول پایین و بالا دارد، و چون ناری هستند و حرارتها به قسمت بالا صعود میکند، لذا آنها در بالای عالم ماده هستند. اما ما انسانها از خاکیم و خاک سرد و سنگین است لذا طرف پایین عالم ماده و در زمین هستیم.
در روایات هم چنین چیزهایی وارد شده، به عنوان مثال برخی از روایات، مقداری را مشخص میکند که جنها در آنجا هستند و در متن آن روایات آمده که اگر تا فلان جا بالا بروید، آنجا محل سکونت جنها است.
* آیا جنها مثل ما انسانها مکلف هستند و در قیامت، حساب و کتاب دارند و بهشت و جهنم برای آنها نیز هست؟
ـ بله همه اینها از قرآن کریم استفاده میشود.
به عنوان مثال به این آیه توجه کنید: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرینَ » ((در آن روز به آنها مىگوید:) اى گروه جنّ و انس! آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو مىکردند، و شما را از ملاقات چنین روزى بیم مى دادند؟! آنها مىگویند: «بر ضدّ خودمان گواهى مىدهیم (آرى،) ما بد کردیم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد و به زیان خود گواهى مىدهند که کافر بودند) (انعام/۱۳۰)
کسی که با قرآن، آشنا باشد این مسائل را تصدیق میکند.
* سؤال مهمی که هست اینکه آیا انسان میتواند با جن و به خصوص با شیاطینِ جن ارتباط برقرار کند یا نه؟
ـ در پاسخ این سؤال به چند نکته لازم است اشاره شود:
نکته اول این است که ارتباط با جن و شیطان جنی، هم امکان دارد و هم اتفاق افتاده است.
هم جن میتواند با انسان ارتباط برقرار کند و هم انسان میتواند با جن ارتباط برقرار کند. منتها این ارتباطات به دو شکل ممکن است صورت بگیرد: ارتباط صحیح و مورد تایید شرع مقدس و ارتباط نامشروع و غیر شرعی.
نکته دوم این است که اصل بر عدم ارتباط است. یعنی بالاخره ما در محدوده خودمان که انسان هستیم با انسانها مرتبطیم و آنها که جن هستند در محدوده خودشان با جن ها مرتبطند و شرعا مجاز نیستند که با ما ارتباط برقرار کنند و ما را تحت سلطه خودشان قرار دهند.
در قرآن کریم آیهای وجود دارد که به نکته ظریفی اشاره میکند: «وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذی أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدینَ فیها إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیم»؛ در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (مىگوید:) اى جمعیّت جن! شما افراد زیادى از انسانها را گمراه ساختید و آنها را به خدمت گرفتید و بهره کشی کردید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها مىگویند: «پروردگارا! هر یک از ما دو گروه [پیشوایان و پیروان گمراه] از دیگرى استفاده کردیم (ما به لذّات هوس آلود و زودگذر رسیدیم و آنها بر ما حکومت کردند) و به اجلى که براى ما مقرّر داشته بودى رسیدیم.» (خداوند) مىگوید: «آتش جایگاه شماست جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکیم و داناست. (انعام/۱۲۸)
خدای تبارک و تعالی به «جن» خطاب میکند که «استکثرتم من الانس» شما انسان را گمراه کرده و به خدمت گرفتید. علامه طباطبایی این را به معنای به «استخدام درآوردنِ زیاد» میداند، یعنی تحت تصرف قرار دادن و از انسان، کار کشیدن. یعنی ای گروه جن، شما از انسانها بهرهکشی زیادی کردید، این میشود حرام و از لحاظ شرعی آنها ممنوع هستند که از ما بهرهکشی کنند.
برای ما انسانها هم ممنوعیت شرعی وجود دارد که از آنها بهرهکشی کنیم، یعنی جنها را بدون رضایتشان تحت سلطه و سیطره خود بگیریم و از اقتضائات آنها استفاده کنیم. این اصل و قاعده اولیه است.
نکته سوم این است که گاهی در برخی از موارد، این اصل عدم ارتباط و بهره کِشی، استثناء میخورد، مثلا یک ولیّ خدا، به خاطر ولایتی که بر همه موجودات عالم و از جمله جن دارد، میتواند با توجه به مصالح و مواردی که پیش میآید از آنها بهره بگیرد و استفاده مشروع و صحیح کند. مثل آنچه که حضرت سلیمان (ع) انجام داد و جنها را برای نقل اشیاء ثقیل و بنای بناهای عظیم استخدام کرد و اقتدارهای فوق العاده که در اختیار جنها قرار داشت به خدمت گرفت و کارهای عظیم و عمده ای انجام داد.
به عنوان نمونه از قرآن کریم، به دو آیه در اینباره اشاره میکنم: قرآن میفرماید: «وَ حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُون» (لشکریان سلیمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زیاد بودند که باید توقّف مىکردند تا به هم ملحق شوند) (نمل/۱۷)
و میفرماید: «... وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... » ([و براى سلیمان] گروهى از جنّ پیش روى او به اذن پروردگارش کار مىکردند...). (سبا/۱۲)
نوع جن، از نظر ارزش و شرافت در مقایسه با نوع انسان، در رتبه پایین قرار دارد. آنچه را که ما نسبت به استخدام انسان کامل و ولی خدا، نسبت به جن گفتیم و جنبه شرعی به آن دادیم، چنین چیزی در میان جن نمیتواند وجود داشته باشد. یعنی آنها نمیتوانند به نحو مشروع از ما انسانها کار بکشند و اگر این کار را کردند دچار عذاب و عقاب الهی خواهند شد. از این جهت میان مآخذ و مصادر به صورت مشروع و مجاز وارد نشده که جنّی با ولایت الهیه، انسانی را به تصرف خود در آورده و در راستای کارهای خود، انسان را به کار گیرد.
اما انسان کامل و ولیّ خدا، میتواند با توجه به مسائل و موارد مخصوص از آنها استفاده کند، البته استفاده مجاز و شرعی نه استفاده غیر مجاز و غیر شرعی.
نکته چهارم این است که متاسفانه استفادههای غیر مجاز و غیر شرعی در هر دو گروه بوده و هست، یعنی هم انسانهای فاسق و حتی کافر میتوانند با یک سری کارها، جنها را به استخدام خود در آورند و هم آنها با فسق و فجوری که دارند ممکن است این تجاوز به حدود الهی را داشته باشند و افرادی از انسان را به استخدام خود در آورند و کارهایی را از انسانها بخواهند.
احمد امین در کتاب «التکامل فی الاسلام»، بحثی تحت عنوان سلوک شیطانی و رحمانی دارد. در قسمت سلوک شیطانی میگوید: برخی از افراد انسانی با توجه به برخی از کارهایی که انجام میدهند به استخدام جن در میآیند و بالعکس، جن را به استخدام خودشان در میآورند. آنها در مسیر اهداف خودشان اینها را به کار میگیرند و اینها هم در مسیر اهداف خود، آنها را به کار میگیرند. یعنی یک نوع بده بستانی در این میان برخی از انسانها و جنها وجود دارد.
در نجف، آدمی بود که خیلی از نظر ظاهری، شخص ژولیده و کثیفی بود، بیتعهد و بیقید بود. با همه این حرفها آدم عجیبی بود و کارهای عجیب و غریبی انجام میداد.
برای خیلی از آقایان جای سؤوال بود که این آدم کثیف و بیقید و بند، چگونه این کارهای عجیب و غریب را انجام میدهد. بعد از مدتی تحقیق در اینباره دیدند که وی از شهر نجف خارج میشود و به تپهای اِشراف پیدا میکند و چیزهای بدی به مولای عالمیان امام علی(ع) میگوید. بعدها که پی بردند آدم خبیثی است، او را گرفتند و شروع کردند به محاکمه و پرسوجو کردن که اینها چی هست؟ و از کجا اینها را داری؟ متوجه شدند که وی، به برخی از شیاطین جن، تعهد دارد، تعهدش این است که حرفهای زشتی به امام امیرالمومنین علی (ع) بزند و در عوض، آنها هم در برابر این ناسزاها، تعهد دارند که یک سری از اختیاراتی که دارند به این آقا واگذار کنند. این میشود سلوک شیطانی.
* آیا جنها و به خصوص شیاطینِ جن میتوانند از آینده خبر بدهند؟
ـ در برخی از موارد، بله میتوانند، به عنوان مثال، اخبار دم دستی که مربوط به همین عالم مادی است را میتوانند بفهمند و خبر دهند. مثلاً فلانی بیست روز دیگر از سفر بر میگردد، فلان شخص دزدی کرده است، فلانی در انتخابات چنین میشود، بچه فلان زن، دختر میشود و مانند آن.
* آیا جنها در این ارتباط، دروغ هم میگویند؟ چون شیاطینِ جن، در خیلی از چیزها تمرد و طغیان کردهاند، لذا طبق قاعده میتوانند در اینگونه امور هم دروغ بگویند، و اصولا نباید به حرفهای آنان اعتماد کرد. آیا این حرف، درست است؟
ـ من امکانش را نفی نمیکنم اما چون در راستای تعهد دو طرفه، این کارها را انجام میدهند لذا اصل در راستگویی است. چرا که بالاخره در مقابل هر سخنی، چیزی میگیرند و به خاطر این که آن چیزی را که میگیرند، استمرار داشته باشد و خوب و کامل بگیرند و از دست ندهند، به طور معمول در کار و تعهد خود کوتاهی نمیکنند.
* اگر کسی ادعا کند که من ولیّ خدا هستم و با جن و شیطان مرتبطم و به خاطر ولایت الهی ام از آنها مطلب میگیرم و استفاده میکنم. تکلیف چیست؟
ـ کدام ولیّ خدا، خود را ولیّ خدا معرفی میکند؟ اتفاقا ولیّ خدا، خود را کوچکترین و کمترین انسانها میبیند و برای خود، جایگاهی نمیداند چه برسد به اینکه بیاید و بگوید من از اولیاء الله هستم.
ضمن اینکه ارتباط با جن در شرع مقدس اولا و بالذات ممنوع و حرام است و جز در موارد استثنایی که در فقه بیان میشود جایز نمیباشد.
هر کس با شیاطین جن، ارتباط پیدا کند، باید با آنها سنخیت پیدا کند و در مقابل کارهایی که به وسیله آنها انجام میدهد، کارهایی را به نفع شیاطین انجام دهد لذا چنین شخصی آدم خبیثی است.
این آیه را ببینید: «وَ أَنَّهُ کاَنَ رِجَالٌ مِّنَ الْانسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجِْنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا» (و اینکه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مىبردند، و آنها سبب افزایش گمراهى و طغیانشان مىشدند) (جن/۶)
آنچه که رسانه ای میشود قطعا از نوع ارتباط مجاز و شرعی نیست و آن چیزی که شرعی و مجاز است رسانه ای نمیشود، رسمیت پیدا نمیکند، اعلام نمیشود، به صورت استثنایی و در موارد جواز فقهی است که توسط ولیّ واقعی خدا صورت میگیرد و لذا ما مکلفیم که اینگونه امور را که در جامعه باب شده به عنوان یک کار منهی، نادرست، مذموم و غیر شرعی معرفی کنیم.
در پایان به مردم شریف عرض میکنم که فریب برخی از شیادان و فریب کاران را نخورند و در همه مسائل دینی تنها به عالمان الهی و ربانی اعتماد کنند تا دچار مشکلات نشوند.
و اگر خدای نکرده، کسی واقعا دچار مشکلاتی در این زمینه ها شده، برای حل مشکلش به عالم ربانی که در این مسائل، دانا و توانا بوده و مورد تایید علمای ربانی دیگر است مراجعه کند و به هیچ عنوان به فرد دیگر مراجعه نکند که مشکلش دو چندان میشود.
به تعبیر دیگر اگر چنین عالمی را پیدا کرد، باید از او یاری بجوید وگرنه تا زمانی که به چنین عالمی دسترسی پیدا نکرده، دنبال مدعیان نرود که مشکلش، بیشتر میشود.